و اون اینه که ؛
محققان و روانشناسان غیر اسلامی ،
اومدن طبق یه سری نظریات و البته بیشترین توفیقاتشون طبق یه سری تجربیات،
به نتایج جالبی رسیدن....تفاوت های زن و مرد رو پذیرفته و ازین تفاوتها کمک گرفتند برای بهبود روابط در خانواده
اینکه زن ، تفاوتهای مرد رو با خودش بپذیره، ساختارهای روانی-شخصیتی مرد رو بشناسه
و برای داشتن یک زندگی خوب تلاش کنه ، سختی ها رو تحمل کنه و اصولی که توصیه میشه رو بکار بگیره
تا شوهرش در قبال این حرکتها پاسخهای مطلوبی به او بده
و همین طور در مورد مرد...
در واقع اینکه زن و مرد باید برای تداوم زندگی مبارک ، تلاش کنند این کاملا مطلوب و مورد توصیه ست...
اسلام هم توصیه هایی که در منابع قرآن کریم ، احادیث و احکام شرع ... به زن و مرد داشته بیانگر اینه که
عشق اولیه برای تداوم خوشبختی کافی نیست و لازمه زن و مرد تلاشهایی داشته باشند
اگرچه توصیه های اسلام و روانشناسان غیر اسلامی ، اشتراکاتی داره
مثل بها دادن به نیازهای زن و مرد....مثل تفاوتهای زن و مرد ....مثل نحوه ی برخورد با همسر و....
اما یه سری تفاوتها هست که نشون میده اسلام ریشه ای این مسئله رو طور دیگه ای خواسته
_____________________________________________________________________________
در توصیه های روانشناسانه غیر اسلامی ، بنا بر بهره رساندن و در نتیجه ی آن بهره گرفتن است
یعنی تو اصول رو رعایت کن...نتیجه میگیری ....نگرفتی بازم تلاش کن تا نتیجه بگیری ....طلاق راه جالبی نیست ...
باید با مشکلات و ناملایمات عاقلانه برخورد کنی تا در پاسخ بهره بگیری...
اما من اینطور میبینم که اسلام طور دیگه ای به قضیه نگاه کرده...
________________________________________________________________________
این برداشت اول بنده از متون اسلامیه :
زن و مرد یک هدف رو برای ازدواجشون در نظر میگیرند.... خدا ...
زن و مرد مسلمان و مومن ،
تموم زندگیشون رو محور محبت خدا میچرخه...
ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله ....
این یعنی وقتی خدا میشه همه کس من ، خدا میشه مولا و صاحب اختیار من و محبوب یگانه ی من
اونوقت من تموم زندگیمو رو خط عشق و محبت او تنظیم میکنم...
نه رو خط چی دستم میآد....منفعتم کجاست....لذتم کجاست....
در واقع حقیقتی تو عالم هست
و اون اینه که عاشق از رضا و لبخند معشوقش لذت وصف نشدنی ای میبره...
که براش با هیچی قابل تعویض نیست
سختی براش معنا نداره....
یعنی از اون جهت که محبوبش ، مولاش ، خدا میبینه
رو سختیها صبر میکنه
اما نا با اکراه و جون کندن ومنت سر خدا گذاشتن
بلکه با شوق ...و با نیرو گرفتن از خدا ....
این آسون نیست.....
انرژی نامحدودی میخواد....
و مومن این انرژی رو از خدا میخواد
و خدا آدرس خونه ی اهل بیت محمدش (اللهم صل علی محمد و آل محمد) رو بهش میده
بنده انرژی فوق العاده شو از اهل بیت رسول الله (ص) میخواد...
و مگه کریم ، گدا رو از در خونه ش رد میکنه؟!!!
بله...قصه همینه...
زندگی برای امتحانه....
برای بزرگ شدن انسانه...
اونقدر بزرگ شی که خدا رو ببینی...
ظرفیتت بالا بره....
مورچه روی کوه چی میفهمه روی چی راه میره؟
فکر میکنه تخته سنگه...یا رو زمین کج و کوله ست....
اما آدم که از مورچه بزرگتره میفهمه روی کوهه....
برا دیدن خدا چقدر باید بزرگ شیم؟...
اونقدر که از ما ذلیل تر پیش خدا نباشه ....
تکبرمون نمونه ....
و الا الکی بزرگ شیم ؛
مثه دیوونه ای که خبر نداره دیوونه ست فکر میکنیم بزرگیم!
______________________________________________________
دیدگاه روانشناسان غیر اسلامی بر اینه که تو اصول رو رعایت کن تا بهره رو از همسرت بگیری
زندگی یه بهره بردن دوطرفه ست....
خب ، این درسته که زن و مرد هردوشون توصیه به رعایت اصول مدیریت خانواده میشن
اما آیا این برای من انسان ، بسه که هدفمو عکس العمل همسرم قرار بدم...
نیازهاشو تامین کنم تا تامینم کنه؟
شاید بعضی از بزرگواران بگن :
پس چی ؟...میفرمایین زجر بکشیم تو زندگی و همسرمون هر طوری بود بود ؟!!!
اومدیم از ازدواج آرامش بگیریم یا عذاب ببینیم؟!!!
من به این بزرگواران عرض میکنم که ببخشید ،
کی گفته کسی که به خاطر نگاه خدا زندگی میکنه داره زجر میکشه؟
مگه میشه توصیه های اسلام رو درباره خانواده عملی کرد و به آثارش نرسید؟
میشه زن یا مرد زندگیشونو رو خط اصولی که خدا فرموده تنظیم کنند اما بهره نبینن؟
زنی که طبق اصول اسلام اقتدار و غرور شوهرشو حفظ میکنه میدونید چقدر بهره مند میشه؟
مرد رو به چه آرامشی میرسونه؟.....
تربیت بچه ها چقدر به کمک این اقتدار پدر مهربان ، آسون میشه؟
اون مرد چه احترام و عشقی نثار زنش خواهد کرد؟......
چون اساسی ترین نیاز خودش تامین شده.....
انرژی فوق العاده ای میگیره برای ابراز عشق به زنش....
و اینجوری اساسی ترین نیاز زن تامین میشه !
منظور بنده اینه که درسته که اصولی که اسلام عزیز فرموده صد در صد کارآمده و نتیجه بخشه
اما این در حد انسان نیست که بخاطر فایده و منفعت دست به کاری بزنه ، خصوصا ازدواج !
و الا میشه در حد گوسفندان !.............اونا برای منفعتشون مزدوج میشن .... هی میخورن و میخوابن!
تازه شم ؛ اینهمه دردسرا که آدم برا نیازهاش به خودش میده تا باکلاس باشه نداره!
خیلی هم خوردنی اند - بقول استاد پناهیان عزیز ، چه مثال جالبی یادمون دادن! -
انگیزه ی ما چیه ؟.........تکلیف خودمونو با خودمون مشخص کنیم......
اومدیم بهره بدیم ولو اینکه چندان هم لذت نبریم .... و برامون لبخند رضای خدا کافیه
یا نه اونقدر حرص نتیجه رو میخوریم تا ببینیم کی این حرص و جوشها بپایان میرسه؟!!!
___________________________________________________________________________
انتخاب همسر - استاد پناهیان